مستدرک الوسائل ـ به نقل از عمار بن یاسر ـ : در شهر کوفه قدم مى زدم که دیدم حضرت امیر المؤمنین على صلوات الله علیه نشسته و عدّه اى از مردم گردش را گرفته اند و آن حضرت براى اصلاح هر فردى به فراخور حالش نسخه اى تجویز مى کند . من عرض کردم : اى امیر المؤمنین! آیا براى گناهان هم دارویى دارى؟! فرمود : آرى ، بنشین . من دو زانو نشستم، تا مردم پراکنده شدند ؛ پس حضرت رو به من کرد و فرمود : دارویى را که برایت مى گویم فراهم کن . عرض کردم : بفرما، اى امیر المؤمنین ! فرمود :