عده‌ای نامه نوشتند به امام صادق (صلوات الله علیه) و گفتند که مفضّل با کبوتر بازها (وبعضی از آنها شراب می خورند) می‌چرخد.
سزاوار است شما نامه‌ای به مفضل بنویس تا خودش را جمع و جور کند و با آنها ننشیند.
حضرت نامه نوشتند و سرش را هم مهر و موم کردند و به آنها داد و فرمود این را با دستان خود به دست مفضل برسانید.
آنها با نامه نزد مفضل می روند؛ که از جمله آنها زراره و عبد الله بن بکیر و محمد بن مسلم و ابو بصیر و حجر بن زائده بودند.
نامه را به مفضل می دهند.
او نیز نامه امام را باز می‌کند و جلوی بقیه شروع می‌کند به خواندن.
امام فرموده بودند:
بسم الله الرّحمن الرّحیم، این لیست خرید من است. بخر و بیاور. (و در نامه هیچ اشاره ای به در خواست آن ها نشده بود).
اینها تعجب می‌کنند که این چه نامه‌ایست. صورت مسئله چه بود و این نامه چیست. نامه را بین همه می‌چرخانند، همه می‌بینند که لیست خرید است.
(امام چیزی از بحثی که مفضل با کفتربازها می‌چرخد نیاورده است).
مفضل به این‌ها می‌گوید به هر حال امام لیست خرید داده چه کار می‌کنید؟
می‌گویند که خوب این پول زیادی می‌خواهد.
خلاصه‌اش شد اینکه این مال زیادی است باید ببینیم  و برویم جلساتی با هم بگذاریم؛ نتیجه جلسات را به تو می‌گوییم.
بعداً بررسی می‌کنیم که این صورت خرید امام را چطور بخریم.
این را می‌گویند و قصد رفتن می کنند. همین که می‌خواهند بروند مفضل می‌گوید نه نهار را باشید و بعد بروید.
بعد مفضل می‌رود همان قومی که اینها پشت سرشان بدگویی می کردند، همان کفتربازها را می‌آورد، برای آنها نامه امام را می‌خواند و می‌گوید امام نامه نوشته است؛ چه کار می‌کنید؟
این نامه امامتان است، چه کار می‌کنید؟ می‌روند و هر کس به اندازه توانش هزار یا دو هزار و بیشتر یا کمتر می آورد و مال زیادی می شود و هنوز غذای آن مهمان‌ها تمام نشده برمی‌گردند و پول‌ها را جلوی مفضل و این‌ها می‌ریزند.
مفضل به مهمان ها می گوید:
شما می‌گویید من اینها را از دور خودم برانم؟
گمان می کنید خداوند محتاج نماز و روزه شماست؟


إطاعة أصحاب الحمّام من إمام المعصوم صلوات الله علیه:
أَنَّ عِدَّةً مِنْ أَهْلِ الْکُوفَةِ کَتَبُوا إِلَى الإمام الصادق صلوات الله علیه فَقَالُوا إِنَّ الْمُفَضَّلَ یُجَالِسُ الشِّطَارَ وَأَصْحَابَ الْحَمَّامِ وَقَوْماً یَشْرَبُونَ الشَّرَابَ.
فَیَنْبَغِی أَنْ تَکْتُبَ إِلَیْهِ وَ تَأْمُرَهُ أَلَّا یُجَالِسَهُمْ، فَکَتَبَ )الإمام الصادق صلوات الله علیه( إِلَى الْمُفَضَّلِ کِتَاباً وَخَتَمَ وَدَفَعَ إِلَیْهِمْ، وَأَمَرَهُمْ أَنْ یَدْفَعُوا الْکِتَابَ مِنْ أَیْدِیهِمْ إِلَى یَدِ الْمُفَضَّلِ.
فَجَاءُوا بِالْکِتَابِ إِلَى الْمُفَضَّلِ، مِنْهُمْ زُرَارَةُ وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ بُکَیْرٍ وَمُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ وَأَبُو بَصِیرٍ وَحُجْرُ بْنُ زَائِدَةَ، وَدَفَعُوا الْکِتَابَ إِلَى الْمُفَضَّلِ فَفَکَّهُ وَقَرَأَهُ، فَإِذَا فِیهِ:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اشْتَرِ کَذَا وَکَذَا وَاشْتَرِ کَذَا، وَلَمْ یَذْکُرُ قَلِیلًا وَلَا کَثِیراً مِمَّا قَالُوا فِیهِ، فَلَمَّا قَرَأَ الْکِتَابَ دَفَعَهُ إِلَى زُرَارَةَ وَدَفَعَ زُرَارَةُ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ حَتَّى دَارَ الْکِتَابُ إِلَى الْکُلِّ.
فَقَالَ الْمُفَضَّلُ مَا تَقُولُونَ؟
قَالُوا هَذَا مَالٌ عَظِیمٌ حَتَّى نَنْظُرَ وَنَجْمَعَ وَنَحْمِلَ إِلَیْکَ لَمْ نُدْرِکْ إِلَّا نَرَاکَ بَعْدُ نَنْظُرُ فِی ذَلِکَ، وَأَرَادُوا الِانْصِرَافَ.
فَقَالَ الْمُفَضَّلُ حَتَّى تَغَدَّوْا عِنْدِی، فَحَبَسَهُمْ لِغَدَائِهِ وَوَجَّهَ الْمُفَضَّلَ إِلَى أَصْحَابِهِ الَّذِینَ سَعَوْا بِهِمْ، فَجَاءُوا فَقَرَأَ عَلَیْهِمْ کِتَابَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الإمام الصادق صلوات الله علیه، فَرَجَعُوا مِنْ عِنْدِهِ وَحَبَسَ الْمُفَضَّلُ هَؤُلَاءِ لِیَتَغَدَّوْا، عِنْدَهُ فَرَجَعَ الِفْتَیان وَحَمَلَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ عَلَى قَدْرِ قُوَّتِهِ أَلْفاً وَأَلْفَیْنِ وَأَقَلَّ وَأَکْثَرَ، فَحَضَرُوا أَوْ أَحْضَرُوا أَلْفَیْ دِینَارٍ وَعَشَرَةَ آلَافِ دِرْهَمٍ قَبْلَ أَنْ یَفْرُغَ هَؤُلَاءِ مِنَ الْغَدَاةِ.
فَقَالَ لَهُمُ الْمُفَضَّلُ:
تَأْمُرُونِّی أَنْ أَطْرُدَ هَؤُلَاءِ مِنْ عِنْدِی، تَظُنُّونَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَحْتَاجُ إِلَى صَلَاتِکُمْ وَصَوْمِکُمْ.

توحید المفضل، ص: 15
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، الخاتمةج4، ص: 100
مکاتیب الأئمة علیهم السلام، ج4، ص: 332
رجال الکشی - اختیار معرفة الرجال (مع تعلیقات میر داماد الأسترآبادی)، ج2، ص: 619
رجال الکشی - إختیار معرفة الرجال، النص، ص: 326