قالت مولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها:
أَیُّهَا النَّاسُ! اعْلَمُوا أَنِّی فَاطِمَةُ وَ أَبِی مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ...

اى مردم بدانید من فاطمه ام، و پدرم محمّد است- که صلوات و درود خداوند بر او و خاندانش باد-...


(الخطبة الفدکیة هی خطبة لمولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها)
-------------------
قالت مولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها:
کِتَابُ اللَّهِ النَّاطِقُ، وَالْقُرْآنُ الصَّادِقُ، وَالنُّورُ السَّاطِعُ، وَالضِّیَاءُ اللَّامِعُ، بَیِّنَةٌ بَصَائِرُهُ، مُنْکَشِفَةٌ سَرَائِرُهُ، مُتَجَلِّیَةٌ ظَوَاهِرُهُ، مُدیما للبریة استماعه قَائِدا إِلَى الرِّضْوَانِ اتِّبَاعُهُ، مُؤَدٍّ إِلَى النَّجَاةِ أشیاعُهُ، بِهِ تُنَالُ حُجَجُ اللَّهِ الْمُنَوَّرَةُ، وَعَزَائِمُهُ الْمُفَسَّرَةُ، وَمَحَارِمُهُ الْمُحَذَّرَةُ، وَبَیِّنَاتُهُ الْجَالِیَةُ، وَبَرَاهِینُهُ الْکَافِیَةُ، وَفَضَائِلُهُ الْمَنْدُوبَةُ، وَرُخَصُهُ الْمَوْهُوبَةُ، وَشَرَائِعُهُ الْمَکْتُوبَةُ.

قرآن کتابى است که دلایلش روشن، لطایف و دقایقش آشکار، ظواهرش نورانى، پیروانش پر افتخارند و جهانیان بدیشان غبطه خورند و حسد برند. کتابى که پیرویش راهگشاى روضه رحمت الهى است و شنونده اش رستگار در دو سرا. در پرتوى آن، دلیلهاى روشن الهى را مى توان دید و نیز تفسیر احکام و واجبات او را دریافت. قرآن حرامهاى خداوندى را بازدارنده، حلالهاى او را رخصت دهنده و مستحبّات را نمایانیده است و بیانگر شریعت اسلام مى باشد.

(الخطبة الفدکیة هی خطبة لمولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها)
--------------------------------------------------
قالت مولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها:
فَجَعَلَ اللَّهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیراً لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ، وَالصَّلَاةَ تَنْزِیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْرِ، وَالزَّکَاةَ تَزْکِیَةً لِلنَّفْسِ، وَنَمَاءً فِی الرِّزْقِ، وَالصِّیَامَ تَثْبِیتاً لِلْإِخْلَاصِ، وَ الْحَجَّ تَشْیِیداً لِلدِّینِ، وَالْعَدْلَ تَنْسِیقاً لِلْقُلُوبِ، وَطَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ، وَإِمَامَتَنَا أَمَاناً مِنَ الْفُرْقَةِ، وَالْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ، وَالصَّبْرَ مَعُونَةً عَلَى اسْتِیجَابِ الْأَجْرِ، وَالْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَامَّةِ، وَبِرَّ الْوَالِدَیْنِ وِقَایَةً مِنَ السَّخَطِ، وَصِلَةَ الْأَرْحَامِ مَنْمَاةً لِلْعَدَدِ، وَالْقِصَاصَ حَقْناً لِلدِّمَاءِ، وَالْوَفَاءَ بِالنَّذْرِ تَعْرِیضاً لِلْمَغْفِرَةِ، وَتَوْفِیَةَ الْمَکَایِیلِ وَالْمَوَازِینِ تَغْیِیراً لِلْبَخْسِ، وَالنَّهْیَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزِیهاً مِنَ الرِّجْسِ، وَاجْتِنَابَ الْقَذْفِ حِجَاباً عَنِ اللَّعْنَةِ، وَتَرْکَ السَّرِقَةِ إِیجَاباً لِلْعِفَّةِ، وَحَرَّمَ اللَّهُ الشِّرْکَ إِخْلَاصاً لَهُ بِالرُّبُوبِیَّةِ، فَاتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ، وَأَطِیعُوا اللَّهَ فِیمَا أَمَرَکُمْ بِهِ وَنَهَاکُمْ عَنْهُ فَإِنَّهُ إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ.

خداوند ایمان را سبب زدودن زنگار شرک از دلهاتان قرار داد و نماز را موجبى براى دورى شما از خودپرستى، و زکات را دستمایه بى آلایشى نفس و افزایش روزى بى دریغ و روزه را عامل تثبیت دوستى و اخلاص و حج را وسیله تقویت دین، و عدالت را مایه پیوند قلوب، و پیروى ما را سبب نظم و پیشوایى ما را مانع جدایى و افتراق، جهاد را وسیله عزّت شما و خوارى و ذلّت کفار و منافقین، و شکیبایى و صبر را موجبى براى جلب پاداش، فرمان به حلال و نهى از حرام را براى مصلحت مردم، و نیکى به پدر و مادر را موجب پیشگیرى از خشم الهى قرار داد. صله رحم را باعث افزایش جمعیت، قصاص را سبب بقاى زندگانى، وفاى به نذر را موجب آمرزش و تمام پرداختن پیمانه و وزن را مانع از کم فروشى و کاهش (نعمات) قرار داد. بر کنار بودن از مى خوارگى را سبب پاکى از پلیدیها و پرهیز از تهمت و نسبتهاى ناروا را مانعى در برابر لعن و نفرین الهى و منع از دزدى را موجبى براى پوییدن راه عفت ساخت و پاکى و اجتناب از خوردن مال یتیمان و خوددارى از اختصاص غنیمت به خود و تقسیم آن در میان اصحاب استحقاق را باعث در امان ماندن از ظلم، و عدالت پیشگى در اجراى احکام را موجب راحتى و آرامش و ملایمت در امور مردم قرار داد.
شرک را حرام نمود تا از سر اخلاص ره رستگارى پویند «پس چنان که شایسته ترس از خداست از او بترسید و تن به مرگ مدهید جز آنکه در طریق اسلام باشید» از خداوند در آنچه که شما را فرموده و یا از آنچه که بازداشته، فرمان برید که «از میان بندگان تنها دانایان از خداوند مى ترسند».


(الخطبة الفدکیة هی خطبة لمولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها)
---------------------------------------------------------------------
قالت مولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها:
أَیُّهَا النَّاسُ! اعْلَمُوا أَنِّی فَاطِمَةُ وَ أَبِی مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، أَقُولُ عَوْداً وَبَدْءاً، وَلَا أَقُولُ مَا أَقُولُ غَلَطاً، وَلَا أَفْعَلُ مَا أَفْعَلُ شَطَطاً لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ ، فَإِنْ تَعْزُوهُ وَتَعْرِفُوهُ تَجِدُوهُ أَبِی دُونَ آبَائِکُمْ، وَأَخَا ابْنِ عَمِّی دُونَ رِجَالِکُمْ، وَلَنِعْمَ الْمَعْزِیُّ إِلَیْهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ، فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ، صَادِعاً بِالنِّذَارَةِ، مَائِلًا عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِکِینَ، ضَارِباً ثَبَجَهُمْ، آخِذاً بِأَکْظَامِهِمْ، دَاعِیاً إِلَى سَبِیلِ رَبِّهِ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، یَکْسِرُ الْأَصْنَامَ، وَیَنْکُثُ الْهَامَ، حَتَّى انْهَزَمَ الْجَمْعُ وَ وَلَّوُا الدُّبُرَ، حَتَّى تَفَرَّى اللَّیْلُ عَنْ صُبْحِهِ، وَأَسْفَرَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ، وَنَطَقَ زَعِیمُ الدِّینِ، وَخَرِسَتْ شَقَاشِقُ الشَّیَاطِینِ، وَطَاحَ وَشِیظُ النِّفَاقِ، وَانْحَلَّتْ عُقَدُ الْکُفْرِ وَالشِّقَاقِ، وَ فُهْتُمْ بِکَلِمَةِ الْإِخْلَاصِ فِی نَفَرٍ مِنَ الْبِیضِ الْخِمَاصِ، وَکُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ، مُذْقَةَ الشَّارِبِ، وَنُهْزَةَ الطَّامِعِ، وَقَبْسَةَ الْعَجْلَانِ، وَمَوْطِئَ الْأَقْدَامِ، تَشْرَبُونَ الطَّرْقَ، وَتَقْتَاتُونَ الْوَرَقَ، أَذِلَّةً خَاسِئِینَ، تَخافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِکُمْ، فَأَنْقَذَکُمُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَى بِأَبِی بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ بَعْدَ اللَّتَیَّا وَالَّتِی، وَبَعْدَ أَنْ مُنِیَ بِبُهَمِ الرِّجَالِ، وَذُؤْبَانِ الْعَرَبِ، وَمَرَدَةِ أَهْلِ الْکِتَابِ کُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ ، أَوْ نَجَمَ قَرْنٌ لِلشَّیْطَانِ، وَفَغَرَتْ فَاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ، قَذَفَ أَخَاهُ فِی لَهَوَاتِهَا، فَلَا یَنْکَفِئُ حَتَّى یَطَأَ صِمَاخَهَا بِأَخْمَصِهِ، وَیُخْمِدَ لَهَبَهَا بِسَیْفِهِ، مَکْدُوداً دؤوبا فِی ذَاتِ اللَّهِ، وَمُجْتَهِداً فِی أَمْرِ اللَّهِ، قَرِیباً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ، سَیِّدَ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ، مُشَمِّراً نَاصِحاً، مُجِدّاً کَادِحاً، لَا تَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ، وَأَنْتُمْ فِی رَفَاهِیَةٍ مِنَ الْعَیْشِ، وَادِعُونَ فَاکِهُونَ آمِنُونَ، تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوَائِرَ، وَتَتَوَکَّفُونَ الْأَخْبَارَ، وَتَنْکِصُونَ عِنْدَ النِّزَالِ، وَتَفِرُّونَ مِنَ الْقِتَالِ، فَلَمَّا اخْتَارَ اللَّهُ لِنَبِیِّهِ دَارَ أَنْبِیَائِهِ، وَمَأْوَى أَصْفِیَائِهِ، ظَهَرَ فِیکُمْ حَسِیکَةُ النِّفَاقِ، وَسَمَلَ جِلْبَابُ الدِّینِ، وَنَطَقَ کَاظِمُ الْغَاوِینَ، وَنَبَغَ خَامِلُ الْأَقَلِّینَ، وَهَدَرَ فَنِیقُ الْمُبْطِلِینَ، فَخَطَرَ فِی عَرَصَاتِکُمْ، وَأَطْلَعَ الشَّیْطَانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ هَاتِفاً بِکُمْ، فَأَلْفَاکُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجِیبِینَ، وَلِلْغِرَّةِ فِیهِ مُلَاحِظِینَ، ثُمَّ اسْتَنْهَضَکُمْ فَوَجَدَکُمْ خِفَافاً، وَأَحْمَشَکُمْ فَأَلْفَاکُمْ غِضَاباً، فَوَسَمْتُمْ غَیْرَ إِبِلِکُمْ، وَأَوْرَدْتُمْ غَیْرَ شِرْبِکُمْ، هَذَا وَالْعَهْدُ قَرِیبٌ، وَالْکَلْمُ رَحِیبٌ، وَالْجُرْحُ لَمَّا یَنْدَمِلْ، وَالرَّسُولُ لَمَّا یُقْبَرْ، ابْتِدَاراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ أَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکافِرِینَ ، فَهَیْهَاتَ مِنْکُمْ! وَ کَیْفَ بِکُمْ؟! وَأَنَّى تُؤْفَکُونَ؟ وَکِتَابُ اللَّهِ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ، أُمُورُهُ ظَاهِرَةٌ، وَأَحْکَامُهُ زَاهِرَةٌ، وَأَعْلَامُهُ بَاهِرَةٌ، وَزَوَاجِرُهُ لَائِحَةٌ، وَأَوَامِرُهُ وَاضِحَةٌ، وَقَدْ خَلَّفْتُمُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ، أَ رَغْبَةً عَنْهُ تُرِیدُونَ، أَمْ بِغَیْرِهِ تَحْکُمُونَ؟! بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا، وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ .

اى مردم بدانید من فاطمه ام، و پدرم محمّد است- که صلوات و درود خداوند بر او و خاندانش باد- آنچه که در آغاز گفته ام، در پایان هم از آن سخن خواهم راند. در گفتارم ناراست نگویم و در کردارم راه خطا نپویم «همانا پیامبرى از میان شما به سوى شما آمد که رنج و محنت شما او را گران آمد، سخت به شما دل بسته است و براى مؤمنین مهربان و غمخوار است». اگر او را بشناسید خواهید دید که او پدر من است و نه پدر زنان شما. و برادر پسر عموى من بوده، نه برادر مردان شما. چه پر افتخار است این نسب- درود خداوند او و خاندانش را شامل باد.
او رسالت خود را به مردم ابلاغ و آنان را از عذاب خداوندى بر حذر داشت. از روش مشرکان روى گرداند و گردنهایشان را به ضرب تازیانه توحید کوفت و حلقومشان را به سختى فشرد. او مردم را با دلیل و برهان و اندرز سودمند به راه خداوند رهنمون بود. شوکت بت و بت پرستان را در هم شکست تا جمع آنها از هم گسیخت و ظلمت شب تار زدوده شد و صبح ایمان دمید و برقع و نقاب از چهره حقیقت به یک سو فکند. زبان پیشواى دین به گفتار باز شد و عربده جوییهاى شیاطین به خاموشى گرایید. افسر و تاج نفاق بر زمین فرو افتاد، گره هاى کفر و اختلاف گشوده شد و شما به همراه گروهى از سپید رویان پاک نهاد (پارسایان آبرومندى که از شدت خویشتن دارى و گرسنگى روزه سپید روى و رنگ پریده بودند) گویاى کلمه اخلاص (لا اله الّا اللَّه) شدید و حال آنکه بر لب پرتگاه گودال جهنّم بودید.
به خاطر ضعف و ناتوانى شما، هر کس از راه مى رسید، مى توانست شما را نابود کند، همچون جرعه اى براى تشنه و لقمه اى براى خورنده و شکار هر درنده و لگدکوب هر رونده و پایمال هر رهگذرى مى شدید. از آب گندیده و ناگوار مى نوشیدید و از پوست جانور و مردار سدّ جوع مى کردید. پست و ناچیز بودید و «از هجوم همسایه و همجوار در هراس». در چنین حالى خداوند تبارک و تعالى محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم پیام آور خود را به سوى شما گسیل داشت.
او پس از آن همه رنجها که دید و سختى ها که کشید، شما را از ذلت و خوارى رهایى بخشید.
رزم آوران ماجراجو، سرکشان درّنده خو، جهودان دین به دنیا فروش و ترسایان دور از حق از هر سو به او تاختند و با او به مخالفت برخاستند. «چون هر زمان آتش اخگر به هیزم و هیمه فتنه افکندند، خداوند آن را خاموش ساخت» و هر گاه شاخ شیطان نمایان مى گشت و یا مشرکى دهان به یاوه گویى مى گشود، او برادرش على علیه السّلام را در کام آن مى افکند. على علیه السّلام هم در مقابل تا آن زمان که بر مغز و سر مخالفان نمى کوبید و بینى آنها را به خاک مذلّت نمى مالید، ترک امر نمى نمود.
او در راه خداوند کوشا، به رسول خدا نزدیک، و مهتر اولیاى نصیحتگر، تلاشگر و کوشنده بود، و شما در آن هنگام در آسایش مى زیستید و از امنیت برخوردار بودید. مترصّد تغییر جهت چرخ گردون علیه ما و گوش به زنگ اخبار بودید. به هنگام کارزار عقب گرد مى کردید و در میدان نبرد فرار را بر قرار ترجیح مى دادید.
چون خداوند سراى پیمبرانش را براى پیامبر خود برگزید و جایگاه برگزیدگانش را منزلگاه او ساخت، کینه ها و دورویى ها آشکار و پرده دین دریده شد. هر گمراهى مدّعى و هر گمنامى سالار و هر یاوه گویى در پى گرمى بازار خویش، شیطان سر از کمینگاه خود به درآورد و شما را به سوى خود فراخواند، و بسیارى از شما را آماده پذیرفتن دعوتش و منتظر فریبش یافت! شما هم سبکبار در پى او دویدید و به آسانى در دام فریبش خزیدید. و او آتش انتقام را در دلهاتان برافروخت. آثار خشم در چهره شما نمایان گردید و سبب شد که بر غیر شتر خود داغ نهید و در غیر آبشخور خود وارد شوید. این در حالى بود که هنوز دو روزى از مرگ پیامبرتان نگذشته، سوز سینه ما خاموش نشده، جراحت قلب ما التیام نیافته، و هنوز پیامبر خدا در دل خاک جاى نگرفته بود. بهانه شما این بود که از بروز فتنه ها جلوگیرى مى کنید «راهى جز راه حق مى پویید» و گر نه کتاب خدا در میان شماست! مطالب و موضوعاتش معلوم و احکام و دلایل آن روشن و درخشان، نشانه هایش نورانى و هویدا، نواهیش آشکار و اوامرش گویاست. امّا شما آن را به پشت سرافکندید. آیا از کتاب خدا روى برتافته از آن اعراض مى کنید؟ آیا داورى جز قرآن مى گیرید؟ یا به غیر آن حکم مى کنید؟ «ستمکاران بد جانشینى را براى قرآن برگزیده اند» «و هر کسى کیشى جز آیین اسلام را پذیرا گردد، از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت در زمره زیانکاران خواهد بود».


(الخطبة الفدکیة هی خطبة لمولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها)
------------------------------------------------------
قالت مولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها:
...
ثُمَّ لَمْ تَلْبَثُوا إِلَّا رَیْثَ أَنْ تَسْکُنَ نَفْرَتُهَا، وَیَسْلَسَ قِیَادُهَا، ثُمَّ أَخَذْتُمْ تُورُونَ وَقْدَتَهَا، وَتُهَیِّجُونَ جَمْرَتَهَا، وَتَسْتَجِیبُونَ لِهُتَافِ الشَّیْطَانِ الْغَوِیِّ، وَإِطْفَاءِ أَنْوَارِ الدِّینِ الْجَلِیِّ، وَ إِهْمَادِ سُنَنِ النَّبِیِّ الصَّفِیِّ، تَشْرَبُونَ حَسْواً فِی ارْتِغَاءٍ، وَتَمْشُونَ لِأَهْلِهِ وَوُلْدِهِ فِی الْخَمْرَةُ وَ الضَّرَاءِ، وَنَصْبِرُ مِنْکُمْ عَلَى مِثْلِ حَزِّ الْمُدَى، وَوَخْزِ السِّنَانِ فِی الْحَشَا
حتى شما آن مقدار درنگ و تأمل نکردید تا ستور و اسب سرکش خلافت رام گردد و تسلیمتان شود که به راحتى بتوانید از آن سوارى بگیرید و کینه و نفرتتان فروکش کند. هیزم در آتش فتنه افکنده آن را براى شعله ور شدن برهم زدید. نداى شیطان فریبکار را لبّیک گفتید و به خاموش ساختن آیین حق و دین نورانى و از میان برداشتن سنّت پیامبر برگزیده کمر بستید. چنین ماند که زدودن کف از روى شیر را بهانه کرده آن را پنهانى تا به آخر سر کشیدید. براى گوشه نشین کردن خاندان و فرزندان پیامبر در کمینگاه خزیدید. ما چاره اى جز شکیبایى ندیدیم، و همچون خنجر به گلو فرو رفته و تیغ برّان بر دل نشسته سکوت نمودیم.

(الخطبة الفدکیة هی خطبة لمولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها)
-----------------------------------------------
قالت مولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها:
...
وَأَنْتُمْ الْآنَ تَزْعُمُونَ أَلَّا إِرْثَ لَنَا أَ فَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ أَ فَلَا تَعْلَمُونَ؟! بَلَى، تَجَلَّى لَکُمْ کَالشَّمْسِ الضَّاحِیَةِ أَنِّی ابْنَتُهُ أَیُّهَا الْمُسْلِمُونَ، أَ أُغْلَبُ عَلَى إِرْثِیَهْ؟!. یَا ابْنَ أَبِی قُحَافَةَ، أَ فِی کِتَابِ اللَّهِ أَنْ تَرِثَ أَبَاکَ وَلَا أَرِثَ أَبِی؟! لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً فَرِیًّا أَ فَعَلَى عَمْدٍ تَرَکْتُمْ کِتَابَ اللَّهِ وَنَبَذْتُمُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ إِذْ یَقُولُ: وَوَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ؟! وَ قَالَ فِیمَا اقْتَصَّ مِنْ خَبَرِ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا (ع) إِذْ قَالَ: فَهَبَ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ ، وَقَالَ: وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ ، وَقَالَ:
یُوصِیکُمُ اللَّهُ فِی أَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ ، وَقَالَ: إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ، وَزَعَمْتُمْ أَنْ لَا حُظْوَةَ لِی وَلَا أَرِثَ مِنْ أَبِی وَلَا رَحِمَ بَیْنَنَا، أَ فَخَصَّکُمُ اللَّهُ بِآیَةٍ أَخْرَجَ أَبِی (ص) مِنْهَا؟! أَمْ تَقُولُونَ إِنِّ أَهْلَ الْمِلَّتَیْنِ لَا یَتَوَارَثَانِ؟!، أَ وَ لَسْتُ أَنَا وَأَبِی مِنْ أَهْلِ مِلَّةٍ وَاحِدَةٍ؟! أَمْ أَنْتُمْ أَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْآنِ وَعُمُومِهِ مِنْ أَبِی وَابْنِ عَمِّی؟! فَدُونَکُمَا مَخْطُومَةً مَرْحُولَةً تَلْقَاکَ یَوْمَ حَشْرِکَ، فَنِعْمَ الْحَکَمُ اللَّهُ، وَالزَّعِیمُ مُحَمَّدٌ، وَالْمَوْعِدُ الْقِیَامَةُ، وَعِنْدَ السَّاعَةِ یَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ،، وَلَا یَنْفَعُکُمْ إِذْ تَنْدَمُونَ، وَلِکُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یَأْتِیهِ عَذابٌ یُخْزِیهِ وَیَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقِیمٌ .

شما مى پندارید که ما ارثى نداریم؟ «مگر رسم جاهلیت را مى جویید؟ براى مردم داراى یقین چه حکمى از حکم خداوند بهتر است؟» آیا آگاه نیستید؟ چرا، آگاهید و همچون آفتاب درخشان براى شما روشن است که من دختر آن پیامبر هستم.
شما اى مسلمانان! آیا رواست که میراث پدرم به زور از من ستانده شود؟
آه! دردا! اى گروه مهاجر! چقدر عجیب و در عین حال سخیف است که ارث پدرم مورد دستبرد و تجاوز قرار گیرد و من از آن محروم بمانم؟ اى فرزند ابو قحافه! خداوند گفته که تو از پدرت ارث برى و من از پدرم ارث نبرم؟ «چه سخن ناروایى!» آیا از سر عناد و لجاج کتاب خدا را ترک و به پشت سر افکنده اى؟
در حالى که او مى فرماید: «سلیمان از پدرش داود ارث برد.» و یا آنجا که داستان یحیى فرزند زکریا- که درود خداوندى شاملشان باد- را بازگو مى کند، مى فرماید: «مرا از جانب خود فرزندى عطا کن که وارث من و خاندان یعقوب باشد» و نیز مى فرماید: «هر گاه یکى از شما را مرگ فرا رسد و مالى بر جاى نهد در باره پدر و مادر و خویشان به دیده انصاف سفارش کند که این شایسته پرهیزگاران است».
شما به خیال باطل خود چنین پنداشتید که من هیچ بهره و ارثى از پدر ندارم؟ و هیچ خویشاوندى و قرابتى میان ما وجود ندارد؟ آیا خداوند آیه اى در خصوص شما فرو فرستاده که پدرم از آن خارج است؟ یا بر این رأى و نظرید که و من و پدرم هر یک به آیینى جدا سر نهاده ایم؟ یا اینکه دعوى آن دارید که از پدرم و پسر عمویم به خاص و عام قرآن آگاهتر هستید؟
حال که چنین است بگیر آن شترى را که آماده است و مهار زده و بر آن سوار شو! لیکن بدان در روز برپایى رستاخیز تو را دیدار مى کند و بازخواستت مى نماید و آن روز چه روزیست! در آن ساعت «گمراهان زیان خواهند دید» اما چه سود که پشیمانى فایده اى نخواهد داشت.
«
که براى هر خبر زمانى معیّن است و به زودى خواهد دانست که چه کسى به عذابى که خوارش مى سازد، گرفتار مى آید و یا عذاب جاوید بر سر او فرود مى آید».


(الخطبة الفدکیة هی خطبة لمولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها)
-------------------------------------------------
قالت مولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها:
یَا مَعَاشِرَ النَّقِیبَةِ وَیَا عِمَادَ الْمِلَّةِ وَحِصْنَةِ الْإِسْلَامِ، مَا هَذِهِ الْغَمِیزَةُ فِی حَقِّی، وَالسِّنَةُ عَنْ ظُلَامَتِی، أَ مَا کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ أَبِی یَقُولُ: الْمَرْءُ یُحْفَظُ فِی وُلْدِهِ، سَرْعَانَ مَا أَحْدَثْتُمْ، وَعَجْلَانَ ذَا إِهَالَةٍ، وَلَکُمْ طَاقَةٌ بِمَا أُحَاوِلُ، وَقُوَّةٌ عَلَى مَا أَطْلُبُ وَأُزَاوِلُ.

اى جوانان و اى بازوان توانمند ملت و یاران اسلام، این سهل انگارى شما در ستاندن حقّ من از چیست؟ این چه سستى است که در برابر ستمى که بر من شده، روا مى دارید؟ آیا پدرم رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم نمى فرمود: «بزرگداشت مرد را در باره فرزندان هم باید پاس داشت»؟ چه زود اوضاع را واژگون نمودید و به بیراهه گام نهادید، با اینکه توانایى بر احقاق حقوق مرا در بازو و عدّه کافى در اختیار دارید.


(الخطبة الفدکیة هی خطبة لمولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها)
-----------------------------------------------------
قالت مولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها:
...
أَ تَقُولُونَ مَاتَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، فَخَطْبٌ جَلِیلٌ اسْتَوْسَعَ وَهْنُهُ، وَاسْتَنْهَرَ فَتْقُهُ، وَانْفَتَقَ رَتْقُهُ، وَأَظْلَمَتِ الْأَرْضُ لِغَیْبَتِهِ، وَکُسِفَتِ الشَّمْسُ وَالْقَمَرِ وَانْتَثَرَتْ النُّجُومُ لِمُصِیبَتِهِ، وَأَکْدَتِ الْآمَالُ، وَخَشَعَتِ الْجِبَالُ، وَأُضِیعَ الْحَرِیمُ، وَأُزِیلَتِ الْحُرْمَةُ عِنْدَ مَمَاتِهِ، فَتِلْکَ وَاللَّهِ النَّازِلَةُ الْکُبْرَى، وَالْمُصِیبَةُ الْعُظْمَى، لَا مِثْلَهَا نَازِلَةٌ، وَلَا بَائِقَةٌ عَاجِلَةٌ، أَعْلَنَ بِهَا کِتَابُ اللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ فِی أَفْنِیَتِکُمْ مُمْسَاکُمْ وَمُصْبَحِکُمْ، هُتَافاً وَصُرَاخاً، وَتِلَاوَةً وَإِلْحَاناً، وَلَقَبْلَهُ مَا حَلَّ بِأَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَرُسُلِهِ، حُکْمٌ فَصْلٌ وَقَضَاءٌ حَتْمٌ:
وَما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ وَمَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَسَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ .

آیا مى گویید که محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم از دنیا رفت و با رفتن او همه چیز تمام شد؟ آرى مرگ او ضربه هولناکى بر پیکره اسلام بود، فاجعه بزرگى است که بر همه غبار غم فرو ریخت که شکافش هر روز فراختر و گسستگیش دامنه دارتر و وسعتش فزونتر مى گردد. زمین از نبود او تاریک و ظلمانى و در مصیبت حضرتش بهترین بندگان او محزون و اندوهگین شدند و خورشید و ماه پشت ابرهاى تیره و تار پنهان، و به خاطر این مصیبت ستارگان از هم جدا و پراکنده شدند. امیدها ناامید، کوهها متزلزل، حریم افراد شکسته، و گرامیداشت و حرمتها پایمال شد.
به خداوند سوگند مرگ او حادثه اى بزرگ، مصیبتى دهشتناک و ضایعه اى جبران ناپذیر بود که هیچ بلیّه اى بدان پایه نمى رسد. اما به یاد داشته باشید که قرآن از پیش این واقعه را گوشزد نموده بود. همان کتابى که پیوسته در خانه هاى شماست و صبح و شامگاه با صداى بلند و زمانى آهسته و با الحان مختلف به تلاوت آن مى پردازید. در این مسیر انبیاى پیشین هم واقع شدند چرا که مرگ فرمان تخلف ناپذیر الهى است: «جز این نیست که محمّد پیامبرى است که پیش از او پیامبران دیگرى هم بوده اند، اگر او بمیرد و یا کشته شود شما به آیین پیشین خود بازمى گردید؟ بازگشت هر کس زیانى را متوجّه ذات حق نخواهد کرد. و خداوند سپاسگزاران را پاداش خواهد داد».


(الخطبة الفدکیة هی خطبة لمولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها)
-----------------------------------------------------------
قالت مولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها:
أَلَا وَقَدْ أَرَى أَنْ قَدْ أَخْلَدْتُمْ إِلَى الْخَفْضِ، وَأَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ أَحَقُّ بِالْبَسْطِ وَالْقَبْضِ، وَخَلَوْتُمْ بِالدَّعَةِ، وَنَجَوْتُمْ بالضِّیقِ مِنَ السَّعَةِ، فَمَجَجْتُمْ مَا وَعَیْتُمْ، وَدَسَعْتُمُ الَّذِی تَسَوَّغْتُمْ، فَإِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ.

مى بینم که به تن آسایى خو گرفته اید، و کسى را که از همه براى زعامت و اداره امور مسلمانان شایسته تر است دور ساخته اید، و به آسودن در گوشه اى دنج و خلوت تن داده اید، و از فشار و تنگناى مسئولیت به بى تفاوتى روى آورده اید. آرى آنچه از ایمان و آگاهى در درون داشتید، بیرون افکندید، و آب گوارایى که نوشیده بودید، به سختى از گلو برآوردید.
«
اگر شما و همه روى زمین کافر گردند خداوند بى نیاز و در خور ستایش است».


(الخطبة الفدکیة هی خطبة لمولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها)
------------------------------------------------------------
قالت مولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها:
أَلَا وَقَدْ قُلْتُ الذی قُلْتُ عَلَى مَعْرِفَةٍ مِنِّی بِالْخَذْلَةِ الَّتِی خَامَرَتْکُمْ، وَالْغَدْرَةِ الَّتِی اسْتَشْعَرَتْهَا قُلُوبُکُمْ.

من آنچه شرط بلاغ است، با شما گفتم. اما مى دانم مردمى خوار، و در چنگال زبونى گرفتار، و خیانت پیشه هستید و قلبهاى شما بدان گواه است.


(الخطبة الفدکیة هی خطبة لمولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها)
------------------------------------------------------
قالت مولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها:
...
وَ لَکِنَّهَا فَیْضَةُ النَّفْسِ، وَنَفْثَةُ الْغَیْظِ، وَ خَوْرُ الْقَنَاةِ، وَبَثَّةُ الصَّدْرِ، وَتَقْدِمَةُ الْحُجَّةِ، فَدُونَکُمُوهَا فَاحْتَقِبُوهَا دَبِرَةَ الظَّهْرِ، نَقِبَةَ الْخُفِّ، بَاقِیَةَ الْعَارِ، مَوْسُومَةً بِغَضَبِ اللَّهِ مَوْصُولَةً بِ: نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ فَبِعَیْنِ اللَّهِ مَا تَفْعَلُونَ وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ . وَأَنَا ابْنَةُ نَذِیرٍ لَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدِیدٍ فَاعْمَلُوا ... إِنَّا عامِلُونَ وَانْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

چه کنم که دلى پر خون دارم. و از این رو بازداشتن زبان شکایت از طاقتم بیرون است! اندوهى که در سینه ام موج مى زند، بیرون ریختم، تا با شما اتمام حجت کنم و عذرى براى کسى باقى نماند. اکنون که چنین است این مرکب خلافت ارزانى شما، به آن محکم درآویزید و هرگز رهایش نسازید. ولى آگاه باشید که پشت این شتر مجروح و پاى آن تاول زده و سوراخ است. داغ ننگ بر خود دارد و نشانى از خشم خداوند و رسوایى ابدى با او همراه است. اما شما را آسوده نخواهد گذارد تا به آتش خشم خداوندى بیازارد «آتشى که هر دم مى افزود و دل و جان را مى سوزد». آنچه مى کنید در نزد خداوند حاضر است «و ستمکاران به زودى درمى یابند که به چه مکانى بازمى گردند» من دختر پیامبرى هستم که شما را از عذاب الهى بر حذر مى داشت. آنچه در توان دارید انجام دهید. «ما نیز به وظیفه خود عمل مى کنیم. شما انتظار بکشید ما نیز منتظر مى مانیم».

(الخطبة الفدکیة هی خطبة لمولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها)
----------------------------------------------------
قالت مولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها:
مَعَاشِرَ المُسْلِمینَ! الْمُسْرِعَةَ إِلَى قِیلِ الْبَاطِلِ، الْمُغْضِیَةَ عَلَى الْفِعْلِ الْقَبِیحِ الْخَاسِرِ أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها، کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِکُمْ، مَا أَسَأْتُمْ مِنْ أَعْمَالِکُمْ، فَأَخَذَ بِسَمْعِکُمْ وَأَبْصَارِکُمْ، وَلَبِئْسَ مَا تَأَوَّلْتُمْ، وَسَاءَ مَا بِهِ أَشَرْتُمْ، وَشَرَّ مَا اغتصبتم، لَتَجِدُنَّ وَاللَّهِ مَحْمِلَهُ ثَقِیلًا، وَ غِبَّهُ وَبِیلًا، إِذَا کُشِفَ لَکُمُ الْغِطَاءُ، وَبَانَ مَا وَرَاءَهُ من الْبَاسَاءِ وَالضَّرَّاءِ، وَبَدَا لَکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَحْتَسِبُوُنَ وَخَسِرَ هُنالِکَ الْمُبْطِلُونَ .

اى مردم! که براى شنیدن سخن بیهوده در شتاب هستید، و کردار زشت و زیانبار را نادیده مى گیرید. «آیا در قرآن نمى اندیشند (نمى اندیشید) یا بر دلهایشان (دلهایتان) قفل است؟» خیر، بلکه این کردار زشت شماست که بر صفحه دلهایتان تیرگى کشیده، گوشها و چشمهایتان را فرا گرفته است. شما مآل اندیشى کردید و آیات قرآن را تأویل نمودید و به بد راهى رهنمون شدید و بد معارضه کردید به خداوند سوگند تحمّل این بار برایتان سنگین و سرانجامى مالامال از وزر و وبال در پیش دارید. آنگاه که پرده ها به کنارى رود، خسران این امر براى شما آشکار مى گردد. «و از خداوند بر ایشان چیزهایى آشکار شود که هرگز حسابش را نمى کردند» «و آنجا آنان که بر باطل بوده اند، زیان خواهند دید


(الخطبة الفدکیة هی خطبة لمولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها)
------------------------------------------------------
قالت مولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها:
قَدْ کَانَ بَعْدَکَ أَنْبَاءٌ وَهَنْبَثَةٌ
لَوْ کُنْتَ شَاهِدَهَا لَمْ تَکْثُرْ الْخَطْبُ
إِنَّا فَقَدْنَاکَ فَقْدَ الْأَرْضِ وَابِلَهَا
وَاخْتَلَّ قَوْمُکَ فَاشْهَدْهُمْ وَ لَا تَغِبْ.
وَکُلُّ أَهْلٍ لَهُ قُرْبَى وَمَنْزِلَةٌ
عِنْدَ الْإِلَهِ عَلَى الْأَدْنَیْنِ مُقْتَرِبٌ
أَبْدَتْ رِجَالٌ لَنَا نَجْوَى صُدُورِهِمْ
لَمَّا مَضَیْتَ وَحَالَتْ دُونَکَ التُّرَبُ
تَجَهَّمَتْنَا رِجَالٌ وَاسْتُخِفَّ بِنَا
لَمَّا فُقِدْتَ وَ کُلُّ الْأَرْضِ مُغْتَصَبُ
وَکُنْتَ بَدْراً وَنُوراً یُسْتَضَاءُ بِهِ
عَلَیْکَ یَنْزِلُ مِنْ ذِی الْعِزَّةِ الْکُتُبُ
وَکَانَ جِبْرِیلُ بِالْآیَاتِ یُؤْنِسُنَا
فَقَدْ فُقِدْتَ وَ کُلُّ الْخَیْرِ مُحْتَجَبُ
فَلَیْتَ قَبْلَکَ کَانَ الْمَوْتُ صَادَفَنَا
لَمَّا مَضَیْتَ وَ حَالَتْ دُونَکَ الْکُثُبُ
إِنَّا رُزِینَا بِمَا لَمْ یُرْزَ ذُو شَجَنٍ
مِنَ الْبَرِیَّةِ لَا عُجْمٌ وَلَا عَرَبُ

1)
رفتى و پس از تو فتنه ها برخاست، که اگر تو مى بودى آنچنان بزرگ رخ نمى نمودند.
2)
همچون زمینى از باران گرفته شده، ما تو را از کف دادیم. (قوم و ملت تو از هم پاشیدند) و ارزشها در قومت به هم ریخت. بیا و ببین که چگونه از راه مستقیم منحرف شده اند.
3)
هر خاندانى اگر در نزد خداوند قرب و منزلتى داشت نزد بیگانگان هم محترم بود، جز خاندان ما.
4)
تا از این سرا به دیگر سراى رخت بر بستى و خاک میان ما و تو جدایى افکند، مردانى از قومت راز دل خود را بر ملا ساختند.
5)
چون فقدان تو را مشاهده کردند بر ما یورش آورده خفیفمان داشتند و هر چه از تو ارث برده بودیم، غصب شد.
6)
پدر، تو ماه شب چهارده و چراغ فروزان زندگانى ما بودى، که از جانب خداوند بر تو کتبى چند فرود مى آمد.
7)
جبرئیل با آیاتى از قرآن همدم و مونس ما بود. امّا تو رفتى و خیرها از ما پوشیده شد.
8)
اى کاش پیش از آنکه تو از میان ما رخت بربندى و خاک تو را در درون خود پنهان نماید، ما مرده بودیم.
9)
به راستى ما بلا دیدگان در دام مصیبتى گرفتار آمدیم که هیچ مصیبت زده اى در عرب و عجم بدان مبتلا نگردیده بود.


(الخطبة الفدکیة هی خطبة لمولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها)
-----------------------------------------------------
ثُمَّ انْکَفَأَتْ صلوات الله علیها - وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ یَتَوَقَّعُ رُجُوعَ مولاتنا وسیدتنا وأمنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیهاا إِلَیْهِ وَ یَتَطَلَّعُ طُلُوعَهَا عَلَیْهِ- فَلَمَّا اسْتَقَرَّتْ بِهَا الدَّارُ، قَالَتْ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ:
یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْکَ السَّلَامُ: اشْتَمَلْتَ شَمْلَةَ الْجَنِینِ، وَ قَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنِینِ، نَقَضْتَ قَادِمَةَ الْأَجْدَلِ، فَخَانَکَ رِیشُ الْأَعْزَلِ، هَذَا ابْنُ أَبِی قُحَافَةَ یَبْتَزُّنِی نَحْلَةَ أَبِی وَ بُلْغَةَ ابْنَیَّ، لَقَدْ أَجْهَدَ فِی خِصَامِی، وَ أَلْفَیْتُهُ أَلَدَّ فِی کَلَامِی، حَتَّى حَبَسَتْنِی قَیْلَةٌ نَصْرَهَا، وَ الْمُهَاجِرَةُ وَصْلَهَا، وَ غَضَّتِ الْجَمَاعَةُ دُونِی طَرْفَهَا، فَلَا دَافِعَ وَ لَا مَانِعَ، خَرَجْتُ کَاظِمَةً، وَ عُدْتُ رَاغِمَةً، أَضْرَعْتَ خَدَّکَ یَوْمَ أَضَعْتَ حَدَّکَ، افْتَرَسَتِ الذِّئَابُ وَ افْتَرَشْتَ التُّرَابَ، مَا کَفَفْتَ قَائِلًا، وَ لَا أَغْنَیْتَ طَائِلًا، وَ لَا خِیَارَ لِی، لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَنِیئَتِی وَ دُونَ ذِلَّتِی، عَذِیرِی اللَّهُ مِنْکَ عَادِیاً، وَ مِنْکَ حَامِیاً، وَیْلَایَ! فِی کُلِّ شَارِقٍ ویلای فِی کُلِّ غَارِب مَاتَ الْعَمَدُ، وَ وَهَنَ الْعَضُدُ، شَکْوَایَ إِلَى أَبِی، وَ عَدْوَایَ إِلَى رَبِّی، اللَّهُمَّ أَنْتَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ حَوْلًا وَ أَشَدُّ بَأْساً وَ تَنْکِیلًا فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَا وَیْلَ لَکِ بَلْ الْوَیْلُ لِشَانِئِکِ، نَهْنِهِی عَنْ وَجْدِکِ یَا ابْنَةَ الصَّفْوَةِ، وَ بَقِیَّةَ النُّبُوَّةِ، فَمَا وَنَیْتُ عَنْ دِینِی، وَ لَا أَخْطَأْتُ مَقْدُورِی، فَإِنْ کُنْتِ تُرِیدِینَ الْبُلْغَةَ، فَرِزْقُکِ مَضْمُونٌ، وَ کَفِیلُکِ مَأْمُونٌ، وَ مَا أَعَدَّ اللَّهُ لَکِ أَفْضَلَ مِمَّا قُطِعَ عَنْکِ، فَاحْتَسِبِی اللَّهَ.
فَقَالَتْ: حَسْبِیَ اللَّهُ .. وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ وَ أَمْسَکَتْ.

در حالى که امیر المؤمنین علیه السّلام به انتظار نشسته بود و براى بازگشت فاطمه علیها السّلام لحظه شمارى مى کرد، بانوى بانوان علیها السّلام به خانه مراجعت نمود و با مشاهده امیر مؤمنان علیه السّلام چنین فرمود:
اى پسر ابو طالب! آیا همچون جنین پرده نشین شده اى و چون مظنونین، در گوشه خانه نشسته اى؟ (تو همانى که) شاه پرهاى شاهین را شکستى، حال چه شد که دستخوش پرهاى کوچک شده اى؟ پسر ابو قحافه عطیّه پدر را از من و نان خورش از دو فرزندم سلب کرد.
آشکارا به دشمنى من برخاست و از لجاج و عناد خود روى برنتافت. چندان که انصار از من بریدند و مهاجرین دیده از حمایت من پوشیدند. مردم نیز از یاوریم فروگذار کردند.
در دفع ترکتازى از او نه یاورى دارم و نه مددکارى. خشم فرو خورده، از خانه بیرون شدم و خوار بازگشتم. آن روز که منزلت خویش را نادیده گرفتى، همان روز خود را در مضیق ذلّت افکندى و چهره فروتنى و خوارى بر خاک ساییدى. تو شیرى بودى که گرگها را در هم شکستى، در حالى که امروز در به روى خود بسته اى. آیا نمى توانى گوینده اى را از گفتار بیهوده اش بازدارى، و یا با ابطال باطل نفع و فایده اى به من عاید گردانى؟ چرا که قدرت حمایت از خود ندارم. اى کاش پیش از این خوارى مرده بودم. اگر سخن به تندى گفتم و یا از یارى نکردنت بر آشفتم خداوند را پوزش مى طلبم. واى بر من! هر بامدادى که خورشید سر از بام خاور برمى دارد و به هنگام غروب خورشید، این کلام در وجودم طنین انداز است که پناه من از دنیا رفت و بازویم ناتوان گردید. چه کنم جز آنکه شکایت به نزد پدر برم و رعایت و یارى از حق طلبم؟ بار الها نیرویت از همه کس فزونتر و عذاب تو از حوصله بیرون است، تو خود داد من بستان! امیر مؤمنان، على علیه السّلام فرمود:
اى دختر برگزیده عالمیان! و یادگار بهترین پیمبران! افسوس براى تو نیست بلکه براى دشمن توست. غم مخور.
من از سستى گوشه نشین نشدم، بلکه آنچه در توانم بود، به کار بستم. اگر نان خورش مى خواهى روزى تو نزد خداوند محفوظ است و او خود عهده دار آن مى باشد، آرام گیر و آنان را به خداوند واگذار.
فاطمه علیها السّلام فرمود: آنها را به خداوند وانهادم.

الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی) ؛ ج 1 ؛ ص98
دلائل الإمامة (ط - الحدیثة) ؛ ؛ ص111
عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (للبحرانی ؛ ص692)
بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج 29 ؛ ص220
زندگانى حضرت زهرا علیها السلام ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) ترجمه روحانى ؛ ؛ ص817