مگر نه این است که او را دوست داری و میخواهی او را بیشتر بشناسی ، پس درباره اش بیشتر بدان؛ با خواندن دعاها، زیارت ها، ، روایت ها ، و کتابهای مهدوی.
عَنْ مولانا الْإِمَام جعفر الصَّادِقِ صلوات الله علیه قَالَ:
خَرَجَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ صلوات الله علیه ذَاتَ یَوْمٍ عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ بَعْدَ الْحَمْدِ لِلَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ صلوات الله علیه وآله:
یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ [وَ اللَّهِ ] مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِیَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ مِنْ سِوَاهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ  قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طَاعَتُهُ.( علل الشرایع ج 1 ص 9 )
مولای ما حضرت امام جعفر صادق صلوات الله علیه فرمود :
حضرت امام حسین صلوات الله علیه روزی نزد اصحابشان رفتند و بعد از حمد خداوند و صلوات بر رسول خدا صلوات الله علیه وآله فرمود :
ای مردم خداوند خلق را نیافرید مگر برای معرفت خودش و مردم اگر او را بشناسند عبادتش می کنند و اگر عبادتش کنند از غیر او بی نیاز می شوند.
پس مردی عرض کرد : پدرم و مادرم فدایت ای پسر رسول خدا معرفت خداوند چیست ؟ فرمود : شناخت و معرفت نسبت به امام هر زمان که اطاعتش واجب است .
 
عَنْ مُقَرِّنٍ قَالَ سَمِعْتُ مولانا الإمام جعفر الصادق صلوات الله علیه یَقُولُ:
جَاءَ ابْنُ الْکَوَّاءِ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صلوات الله علیه فَقَالَ:
یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، «وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ» .
فَقَالَ صلوات الله علیه: نَحْنُ عَلَى الْأَعْرَافِ نَعْرِفُ أَنْصَارَنَا بِسِیمَاهُمْ وَ نَحْنُ الْأَعْرَافُ الَّذِی لَا یُعْرَفُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا بِسَبِیلِ مَعْرِفَتِنَا وَ نَحْنُ الْأَعْرَافُ یُعَرِّفُنَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى الصِّرَاطِ، فَلَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَنَا وَ عَرَفْنَاهُ وَ لَا یَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْکَرَنَا وَ أَنْکَرْنَاهُ.
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَوْ شَاءَ لَعَرَّفَ الْعِبَادَ نَفْسَهُ وَ لَکِنْ جَعَلَنَا أَبْوَابَهُ وَ صِرَاطَهُ وَ سَبِیلَهُ وَ الْوَجْهَ الَّذِی یُؤْتَى مِنْهُ، فَمَنْ عَدَلَ عَنْ وَلَایَتِنَا أَوْ فَضَّلَ عَلَیْنَا غَیْرَنَا فَإِنَّهُمْ عَنِ الصِّراطِ لَناکِبُونَ، فَلَا سَوَاءٌ مَنِ اعْتَصَمَ النَّاسُ بِهِ وَ لَا سَوَاءٌ حَیْثُ ذَهَبَ النَّاسُ، (ذَهَبَ النَّاسُ) إِلَى عُیُونٍ کَدِرَةٍ یُفْرَغُ بَعْضُهَا فِی بَعْضٍ وَ ذَهَبَ مَنْ ذَهَبَ إِلَیْنَا إِلَى عُیُونٍ صَافِیَةٍ تَجْرِی بِأَمْرِ رَبِّهَا لَا نَفَادَ لَهَا وَ لَا انْقِطَاعَ.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 1، ص: 184
بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج 1، ص: 497
مقرّن می‌گوید: شنیدم مولای ما حضرت امام جعفر صادق صلوات الله علیه می‌فرمود:
ابن کوّاء نزد حضرت امیر المؤمنین صلوات الله علیه آمد و گفت:
اى امیر المؤمنین، «و بر اعراف مردانى هستند که هر یک را از سیمایشان مى ‌شناسند» به چه معناست؟
حضرت فرمود: ما همان اعرافی هستیم که یارانمان را به سیمایشان می‌ شناسیم، و ما همان اعرافی هستیم که خداوند عزّ و جلّ جز از راه معرفت ما شناخته نمی ‌شود، و ما همان اعرافی هستیم که خداوند عزّ و جلّ روز قیامت بر پل صراط ما را معرفی می فرماید، پس کسی به بهشت نمی‌رود مگر آن کس که ما را بشناسد و ما هم او را بشناسیم و به دوزخ نمی رود مگر کسی که ما او را انکار کنیم و او هم ما را انکار نماید و نشناسد.
همانا خداوند تبارک و تعالی اگر مى  خواست خود، خود را بدون واسطه به بندگان بشناساند مى شناساند، ولی این چنین نخواست و ما را باب‌ های خویش و صراط و راه خود قرار داد و ما را همان جهتى قرار داد که باید از آن سوى و جهت به خداوند روى آورند و توجّه کنند.
پس کسانى که از ولایت ما سر باز زدند، یا دیگران را بر ما برترى دادند، از صراط مستقیم منحرف و دور افتادند؛ و هرگز کسى که مردم به او پناه می‌برند (که ما اهل بیت هستیم) با آن کس که هر جا که مردم رفتند برود برابر نیست، زیرا مردم به سراغ چشمه  هاى تیره و کدر رفتند که از چشمه  اى به چشمه‌ ی دیگر مى  ریزند.
اما آنان که به ما گرویدند (و معارف را فقط از ما معصومین گرفتند)، به چشمه  هایى صاف و زلال روى آوردند، چشمه  هایى که به فرمان پروردگارش همواره جارى هستند، و هیچ پایانى ندارند و قطع نمی‌گردند.