عبد المؤمن انصارى  می گوید:
 نزد مولای ما حضرت امام موسی کاظم صلوات الله علیه رفتم و محمد بن عبد الله بن محمد جعفرى هم خدمت آن حضرت بود و من در صورت وى لبخند زدم.
پس آن حضرت فرمودند: دوستش دارى؟
عرض کردم: آرى و دوستش ندارم جز به خاطر شما.
 پس حضرت صلوات الله علیه فرمودند:
او برادر تو است، مؤمن برادر مادر پدری مؤمن است هر چند در ظاهر از یک پدر نباشند، ملعون است ملعون است کسى که برادرش را متهم به چیزى کند، ملعون است‏ ملعون است کسى که برادر مؤمنش را فریب دهد، ملعون است ملعون است کسى که خیرخواه برادر مؤمنش نباشد، ملعون است ملعون است کسى که خودش را بر برادر مؤمنش مقدم بدارد و بر ضررش باشد، ملعون است ملعون است کسى که خود را از برادر مؤمنش پنهان کند، ملعون است ملعون است کسى که برادرش را غیبت و بدگویی نماید.


قَالَ عَبْدُ الْمُؤْمِنِ ِ الْأَنْصَارِی‏:
 دَخَلْتُ عَلَى مولانا الْإِمَامِ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ صلوات الله علیهما وَ عِنْدَهُ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَعْفَرِیُّ فَتَبَسَّمْتُ إِلَیْهِ فَقَالَ لِی:
أَ تُحِبُّهُ؟ قُلْتُ: نَعَمْ وَ مَا أَحْبَبْتُهُ إِلَّا لَکُمْ.
فَقَالَ صلوات الله علیه: هُوَ أَخُوکَ، وَ الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأُمِّهِ وَ أَبِیهِ، وَ إِنْ لَمْ یَلِدْهُ أَبُوهُ.
مَلْعُونٌ مَنِ اتَّهَمَ أَخَاهُ، مَلْعُونٌ مَنْ غَشَّ أَخَاهُ‏، مَلْعُونٌ مَنْ لَمْ یَنْصَحْ لِأَخِیهِ، مَلْعُونٌ مَنِ اسْتَأْثَرَ عَلَى أَخِیهِ، وَ مَلْعُونٌ مَنِ احْتَجَبَ عَنْ أَخِیهِ، مَلْعُونٌ مَنِ اغْتَابَ أَخَاهُ.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏71، ص: 237
عدة الداعی و نجاح الساعی، ص: 187
وسائل الشیعة، ج‏12، ص: 231
نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص: 125